نظریهی موسیقی اشراقی (1)
به نام خداوند رحمان و رحیم و با سلام و صلوات بر محمد مصطفی، بهترین مخلوق خدا و خاندان عصمت و طهارت، و با درود بر حضرت امام عصر بقیهالله (عج) و اولیاء و شهداء و صدیقین به خصوص روح بلند امام راحل (ره) خمینی کبیر امام المجاهدین و مراد الشباب العارفین
این گونه مقدر شد که اولین مرسولم در وبلاگ «نور اندیشه» در باب هنر و موسیقی باشد. هنر و موسیقی انشاءالله یکی از موضوعات این وبلاگ خواهد بود. در مرسولات مختلف خواهم کوشید تا بر مبنای مطالعات حکمی خودم و انطباق آنها با تجربیات شهودی هنرمندان اهل اشراق بتوانم به تدریج یک نظریهی «موسیقی اشراقی» تدوین کنم.
بحث را ابتدا از منظر فقهی با بررسی شبههی حرمت موسیقی در شرع مقدس اسلام آغاز میکنم. در سنت شیعی، روایاتی از معصومین به چشم میخورد که علیالظاهر بر حرمت موسیقی به طور مطلق حکم دادهاند. از جمله از امام صادق (ع) نقل است:
جز این نیست که خداوند صنایعی را که از آن فساد محض ایجاد میشود حرام کرده است، مثل سازها و نیها و همه آلات موسیقی و لهو و هرچه که شبیه به آن است، و باید از آن دوری کرد و در این وسایل و آلات و هر آنچه از آنها ایجاد می شود هیچ صورتی از صلاح و درستی نیست و لذا آموختن آن و آموزش آن و استفاده از آن و اجرت گرفتن برای آن و تمامی صورتهای آن حرام است... (وسائل الشیعه ، ج 12 ، ص 57 ، به نقل از تحف العقول) [1]
در حقیقت این روایت از امام معصوم (ع) بر فرض صحت سند، ظاهرا از صریحترین روایات در طرد و تحریم موسیقی است که علیالظاهر نشانههایی از تحریم مطلق در آن به چشم میخورد. بعضی از علماء و مسلمانان از این قبیل روایات حرمت مطلق موسیقی را استنباط کردهاند. با این حال با تأمل در فحوای خود این روایت و در نظر گرفتن شرایط تاریخی و کاربردهای خاصی که در آن زمان برای موسیقی متصور بوده میتوان استدلال کرد که این روایت دارای اطلاق به تمامی انواع موسیقی نیست چرا که امام (ع) حکم موسیقی را به حرمت مصنوعاتی که دارای «فساد محض» هستند قیاس کردهاند، حال آن که امروزه شاهد هستیم که موسیقی به وفور در راههایی غیر از فساد به کار گرفته میشود.
امروزه اشکون و بوق و سنج در مراسم عزاداری بوشهریها برای حضرت اباعبدالله (ع) و اعلام اوقات شرعی با آوای نقارهها در حرم مطهر امام رضا (ع) و آثار موسیقایی معنوی و مذهبی فراوانی که در شرق و غرب به دست هنرمندان اهل اشراق ساخته شده است همگی کاربردهای غیرفاسد و بلکه متعالی و دینی موسیقی میباشند. اما این که چرا امام صادق (ع) موسیقی را یکی از مصادیق «مصنوعات با فساد محض» گرفتهاند را میتوان با توجه به احتمال انحصار کاربرد موسیقی در راه گناه در عصر ایشان توضیح داد که عموما در مجالس عیش و نوش و در حال غفلت انسان از خود و خدا استفاده میشده است. امروزه غاطبهی مراجع محترم تقلید در فتاوایشان حرمت موسیقی را به «لهوی» بودن آن مشروط کردهاند؛ یعنی موسیقی که مخصوص مجالس غفلت، گناه، عیاشی و بیبندوباری است. [2] [3]
اما در نظریهی موسیقی اشراقی فرض بر این است که موسیقی، مثل همهی افعال صادره از انسان، میتواند تجلی، انعکاس و بیان حسّی حقایق نامحسوس ملکوتی در ساحت ملکی وجود انسان باشد. بر این مبنا موسیقی میتواند هم حاصل ادراکات عالی انسان از عالم غیب (یا «وجود» به معنای خاص صدرایی آن) و شوق برخاسته از آن باشد و هم ناشی از هیجانات کاذب، وهمی و شیطانی.
در مرسولات بعدی خواهم کوشید، تا بر مبنای متافیزیک اسلامی نحوهی ارتباط ملکوت با ملک از مجرای وجود انسان را تبیین کنم و سپس احکام و قواعدی برای موسیقی که بتواند تجلی حقایق ملکوتی در ساحت ملکی انسان باشد را تدوین کنم. بعضی از تأملات و تعلیقات گذشتهی بنده به آثار موسیقایی با دورنمایهی عرفانی را میتوانید در وبلاگ «صورتکهای خدا» مشاهد کنید.
[2] http://islampedia.ir/fa/1389/11/%D8%AF%D9%84%D8%A7%D8%A6%D9%84-%D8%AD%D8%B1%D9%85%D8%AA-%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C/
[3] http://www.khabaronline.ir/detail/118452